سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تقدیم به بهترینم

اساس دانش، قدرت تشخیص اخلاقی و نمایاندن پسندیده آن و ریشه کن کردن ناپسند آن است . [امام علی علیه السلام]

u کل بازدیدها : 9267

u بازدیدهای امروز : 33

u بازدیدهای دیروز : 0

u  RSS 



u خانه
u مدیریت
u پست الکترونیک
u شناسنامه

چهارشنبه 85/7/5 ساعت 3:29 عصر

i گفت وگو با پرویز پرستویی:

سوال: وضعیت فیلم به نام پدر در میان منتقدین زیاد جالب نیست. خودتان بهتر می دانید که منتقدین این فیلم را از آثار متوسط حاتمی کیا می دانند و خیلی ها معتقدند که فیلم حرف تازه ای نداشت و چندان هم راغب نیستند درباره فیلم حرفی بزنند، فکر می کنید این وضع را چطور می شود تحلیل کرد
پرستویی: من فکر می کنم کسانی که در نقد این فیلم دچار مشکل شدند و می گویند چقدر از جنگ باید گفت دچار احوالاتی شده اند که اعتقاداتشان دستخوش تغییر شده است و من هم گفتم که اگر باز هم فیلمنامه ای به دستم برسد که حرف آدم های جنگ را بزند، بازی خواهم کرد. البته من بازیگر نیستم و هیچ وقت دنبال این حرف ها که هنرپیشه و بازیگر باشم نبودم. من از دوران کودکی یک بغض فرو خورده داشتم و بازیگری ابزاری بود برای اینکه من تخلیه شوم. در این نیم قرن زندگی هم چیزی برای باختن ندارم. در زندگی با غم دیگران غمگین می شوم و با شادی دیگران شاد. اگر این طور نبود من با ادعا این را می گویم در سینمای دوره ما من پرکارترین بازیگر بیکار هستم. همه فیلم هایی که به من پیشنهاد می شود و بازی نمی کنم را می روم و می بینم تا بفهمم که چرا بازی نکردم و همه این کارها برای این است که می خواهم یک جمله برای پیری و کوری داشته باشم و به همین خاطر است که می خواهم کاری بکنم که حرف ملت را بزنم. بنابراین حق ندارم در هر کاری حضور داشته باشم. به این خاطر که انسانم و آدم هستم باید به تاریخ ام عمیق نگاه کنم. وقتی در حین فیلمبرداری آدمی را می بینم که در جبهه بوده و پایش را از دست داده و در چله زمستان بخاری ندارد من موظف هستم که حرف این آدم را بزنم. من اصلا زاده نشدم که دنیای گل و بلبل سینما را جار بزنم، این کار را انتخاب کردم. نیامدم هنرپیشه شوم تا دیده شوم. حالا اگر آن دوستانی که ابا دارند درباره این فیلم ها حرف بزنند، حرف نمی زنند، من نمی توانم حرف نزنم. حرف می زنم چون نتیجه این کار را دیده ام. خودم از خودم پرسیده ام که چه تاثیری گذاشته ای. من تاثیرش را وقتی می فهمم که راننده تاکسی کارت فرماندهی اش را نشان می دهد و یا کسی که ترکش خورده و هنوز مداوا نشده و درد می کشد از کار ابراز رضایت می کند. می خواهم
۷۰
سال سیاه یک سری آدم ها از حرف من خوششان نیاید و یا اینکه من حرف این آدم ها را نزنم مبادا اینکه در فیلم فلان کس به من نقش ندهند.       


نوشته شده توسط: احسان

نوشته های دیگران ()

*******

************

*********************************

************

*******


i لیست کل یادداشت های این وبلاگ

با بزرگان:
[عناوین آرشیوشده]

*********************************

********************

:: درباره من ::

تقدیم به بهترینم

********************

:: لینک به وبلاگ ::

تقدیم به بهترینم

********************

:: آرشیو ::

پاییز 1385
تابستان 1385

********************

:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو

********************

:: خبرنامه ::

 

********************

پارسی بلاگ ، پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ